loading...
عشق ماندگار
رویا بازدید : 7 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)
الان حس وبلاگم رو دارم. هزار بار به خودم گفتم وقتی خوابم میاد نباید تصمیم های مهمی بگیرم. حتا نباید بیام وبلاگ چون حوصله ی نوشتن و کلا حوصله هیچیو ندارم اون وقت دیواری کوتاه تر از وبلاگ هست آیا؟ 

الانم خوابم میاد 


رویا بازدید : 7 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)
بابا آب داد...
 بابا نان داد... 
سارا انار دارد...
آن مرد در باران آمد...
آن مرد داس دارد...
...این جمله ها نوستالوژی من و توست ... جملاتی که امروز انگار همه جمع شده اند تا بگویند کتابهای آن وقتها جنسیتی بود ... زن ها را نمی دید ... فقط بابا نان آور خانه بود ... همیشه بابا بود که خسته می آمد و مادر بود که خانه را با عطر چای گرم و معطر ساخته بود تا مرد بارانی اش ، زودتر خستگی در کند...
پاکن های سفیدی که وقتی غلطهایت را پاک می کردی، آنقدر فیتیله چرکی روی فرش لاکی و قرمز اتاق می ریخت که فکر میکردی رشته های ریز سفید روی فرش پاشیدی... تراش های دو شیر نشان فلزی... مداد قرمز گلی که در عالم بچگی بچه ها عمدا آن را به دهان می گرفتند تا لبهاشون سرخ بشه ... و پسرها چقدر این مداد رو دخترونه می دونستن و از این مداد استفاده نمی کردن... همان روزهایی که چقدر درس می خوانیدم تا صد آفرین دفتر مشقمان بشود صد هزار آفرین .... تا بیست بگیریم ... تا معلم مادرمان را صدا کند و بگوید : یه چیزی واسه بچه تون بخرید بیارید که بهش جایزه بدیم، اون پیشرفت تحصیلی داشته...
روزهایی که اگه می تونستی قرآن سر صف بخوانی ، برایت دست می زدند...آن هم سر صف... روزهایی که وقتی زنگ می خورد باید صف می ایستادی و " از جلو نظام " می بستی ...بلند می گفتی الله اکبر و پاهایت را با اقتدار زمین می کوبیدی...
روزهایی که باید از همان اولش سرت رو می انداختی پایین و از گوشه دیوار خودت تنهایی می رفتی مدرسه ... روزهایی که ناظم های مدرسه سوت داشتند و حرکت اضافی که می کردی، با صدای سوت سرجایت میخکوبت می کردند...
پسرها باید موهاشون رو با شماره یک کچل می کردند و ....
می دانی چرا آن روزها هنوز هم که فکر میکنی ، پاییزش سردتر بود ...خوب فکر کن، هنوز صدای خش خش برگهای توی کوچه هم یادت هست... بوی نان داغ نانوایی...حتی خوب که فکر کنی صدای آب جوی کوچه تان هم یادت هست...یا صدای جرجر نرم اما خشن در آهنی مدرسه ... یادت هست میزهای چوبی که روی اکثر آنها پر از خراش و یادگاری بچه های سالهای قبل بود... خوب فکر کن چقدر طول می کشید مدادت را که بتراشی به نوک برسد ...و چقدر استرس داشتیم  که خدا نکند نوکش نشکند!
تو برای خرید کیف و کفش راحت بودی؟ زود برات می خریدند؟ تو را نمی دانم اما من می دانم که بیشتر بچه ها چندماهی طول می کشید تا بابا را راضی کنند بجز نان و آبی که می دادند ، برایشان کیف نو و کفش نو هم بخرند ... این خواهر و برادرهای بزرگتر هم مایه ازار بودند . چون اگه خواهر و برادر بزرگتر داشتی مجبور بودی وسایل آنها را استفاده کنی...
با همه این سختی ها امروز که از آن روزها یاد می کنیم ، چقدر برایمان دل انگیز و رویایی است و چقدر باحسرت می گوییم : یادش بخیر...
انگار نه انگار حسرت دفترهای رنگی بغل دستی سخت بود ...انگار نه انگار که بیشتر زنگهای تفریح از گرسنگی دلمان پیچ می خورد اما دوست نداشتیم مزه همان نان و پنیری را زنگ تفریح حس کنیم که صبح زود به زور با چای شیرین شده قورتش دادیم.
هنوز هم یاد آن روزها که می افتیم ، آهی می کشیم و مدام می گوییم : یادش بخیر...
همه لذت آن روزها به این بود که هدف داشتیم زودتر درس بخوانیم و کاره ای شویم ...
همه لذت آن روزها به بیستی بود که برایش بابا لبخند می زد و مادر بشقاب غذا را پرتر می کرد . روزهای سخت آن روزها به این دلیل شیرین است هنوز که هر کار خوبی پاداشی هرچند مختصر داشت. پاداشی به اندازه یک گل چند پر که خانم معلم با خودکار قرمزش گوشه دفتر مشقمان می کشید .
روزهای اول مهر روز پاسداشت روزهای سختی بود که هرکسی در هر جایی که بود داشت به نوبت خود ایثار می کرد . یکی در جبهه های جنگ می جنگید ...یکی مادر بود وچشم به راه نامه یا خبری از فرزند نوجوان و جوانش از خط مقدم بود ... یکی نان آور خانه اش تازه اعزام شده بود و در دخل و خرج خانه مانده بود ... یکی هم مثل من و تو محصل بود و با داشته و نداشته دانش آموزی اش حسرت آرزوهایش  سختی می کشید.
همه طعم خوب آن روزها برای این بود که همه ما یکپارچه در حال ایثار برای کشورمان بودیم . شاید همین بوده که روزهای گرامیداشت یاد و خاطره دفاع مقدس با روزهای اول مهر همزمان است ...

هفته دفاع مقدس و بازگشایی مدارس گرامی باد


...این مطلب سفارش دوست عزیزی است که نیمه ای از تن نازنینش از بمب های خردلی سیاه و کبود است و صدایش به قول خودش همواره خنج دارد... فریبا همسر پزشکی است که به دلایل شغلی همسرش مجبور بوده در جنوب زندگی کند... بهتر بگویم جبهه های جنوب ...

من نمی شناسمش ولی در پیامی که برایم ایمیل کرده بود ....بگذریم حرفهای دردناکی زده بود ... حرف از زشت بودن تنش...ناجور بودن صدایش ... نگاههای ترحم آمیز ... امید کم به آینده ای که عروس شدن دخترک مو حنایی اش را آروز دارد...

همه خواهش او همین بود که نوستالوژی های دیروزش را بنویسم و از درد امروزش هیچ نگویم جز اشارتی مختصر...

فریبای عزیز از دیدن تصویرت که ایمیل کرده بودی متاسف شدم ... و بیشتر متاسف از این که چرا اینقدر محزونی ... مگر ایثار فقط دست و پا دادن و چشم کور شدن است ... تو زنی و سرمایه ات زیبایی ات است ... صدای دلشنین و چشمهای فریبنده ات ... حالا که به قول معروف شیمیایی شده ای و از دست دادی، شک نداشته باش حالا تو هم ایثارگری.....

حتی اگر نامت هیچ جا ثبت نشده باشد...

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}


رویا بازدید : 5 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)

گوش كن خدا

سلام مهربونم ،میدونم بنده خوبی نیستم،میدونم تنهام نذاشتی

میدونم با وجود گناهایی که داشتم همیشه مراقبم بودی

خدا جونم باز هم تنهام نذار،کنارم باش

الان بیشتر از قبل ازت انتظار دارم،چون به غیر از خودم

باید مراقب یکی دیگه هم باشی که ازم دوره ولی دلم باهاشه

جونم به جونش بنده،بیشتر از خودم یا هر چیز و هر کس دیگه ای دوسش دارم

یکی که به خاطر من غرورشو شکست و کاریو انجام داد

که دوست نداشت،خدا جونم اگه اون طوریش بشه من نمیتونم زنده بمونم

حالا حکمت کاراتو میفهمم کسی که مال من بود و عاشقم

برام فرستادی،قول میدم لیاقتشو داشته باشم .....


رویا بازدید : 5 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)

با حضوری همیشه کم رنگ و با دلی سرد و چهره ای مایوس

پشت به آفتاب میچرخیم در مداری سیاه با فانوس

ایستاده به خواب رفتیم و صحنه هایی عجیب می بینیم

صحنه های نه واقعا رویا صحنه هایی نه واقعا کابوس

این همه عاشقانه خوندیم و معنی عشق را نفهمیدیم

آه چه داستان تلخی بود تشنه ماندن کنار اقیانوس

معنی زندگی عوض شده است اسمان را کسی نمی خواهد

ما در این عصر چوچ بودنها به حقارت رسیده ایم افسوس

 

 


رویا بازدید : 3 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)

سختی من و لطافت تو

سخت تر از آهن نیست

لطیف تر از گل نیست

لطافت دلت سختی روحم را شکست


رویا بازدید : 4 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)
ایران با پرداخت اقساط وام‌های قدیمی خود به بانک جهانی، از فهرست وام گیرندگان بدحساب این سازمان خارج شد.

به گزارش ایسنا بانک جهانی اعلام کرد که "بانک بین‌المللی بازسازی و توسعه" که واحد وام دهی این سازمان است، تمام وام‌های ایران را بدنبال پرداخت اقساط عقب افتاده این وام‌ها، از وضعیت غیراجرایی به اجرایی تغییر داده است.

بانک جهانی در 16 ژوییه با اعلام اینکه ایران شش ماه است اقساط وام‌هایش را پرداخت نکرده و پرداخت 79.1 میلیون دلار از 697 میلیون دلار وام‌هایش عقب افتاده، ایران را در وضعیت غیراجرایی قرار داده بود.

ایران در آن زمان با اعلام آمادگی برای بازپرداخت وام‌هایش، تحریم‌های غربی را مانع پرداخت اقساطش به این وام دهنده جهانی خوانده بود.

بر اساس گزارش رویترز، ایران از سال 2005 برنامه وام جدیدی با بانک جهانی نداشته و تمامی اقساطی که می‌پردازد برای وام‌های قدیمی است. بانک جهانی که در واشنگتن مستقر است، اعلام کرده از تحریم‌های بین المللی و سازمان ملل علیه ایران پیروی می‌کند.


97

رویا بازدید : 4 پنجشنبه 04 مهر 1392 نظرات (0)

 

 

 

روزاي خوبي پشت اين روزاي من نيست


حس مي كنم،

احساسمو از دست می دم.


آغوش تو ،

ميراث من از زندگي بود.


حس مي كنم، ميراث مو از دست می دم...

 

 

 

 


رویا بازدید : 6 پنجشنبه 04 مهر 1392 نظرات (0)
تازه ازاد شده بود،خانه ي ما ازجمعيت خالي نمي شد. دسته دسته ميومدن ديدنش،يك خروار ظرف هم كه براي پذيرايي بود جمع شده بود تو اشپزخونه. صبح زود كه بلند شدم ديم يك دونه ظرف هم نمونده. نصف شب بلند شده بود تنهايي بدون اينكه كسي بيدار بشه همه رو شسته بود...


تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 106
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 35
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 129
  • بازدید کلی : 1,927